English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2497 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outbound U مربوط به خارج
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
modals U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modal U 1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
noncontiguous facility U تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
academy دانشگاه
university U دانشگاه
Univ U دانشگاه
universities U دانشگاه
colleges U دانشگاه
college U دانشگاه
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
Chancellor U رئیس دانشگاه
state university U دانشگاه دولتی
state university U دانشگاه ایالتی
technical university U دانشگاه فنی
Chancellors U رئیس دانشگاه
staff college U دانشگاه جنگ
academical U دانشجوی دانشگاه
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
academy U دانشگاه هنر
academies U دانشگاه اموزشگاه
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
senior technical college U دانشگاه فناوری
polytechnic U دانشگاه فناوری
presidents U رئیس دانشگاه
president U رئیس دانشگاه
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
war college U دانشگاه عالی جنگ
matriculant U قبول شده در دانشگاه
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
chair U کرسی استادی در دانشگاه
rector U رئیس دانشگاه رهبر
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
out- U خارج
abroad U خارج
outside U خارج
outside U در خارج
outsides U خارج
forth of U خارج از
external U خارج
externals U خارج
aroint U خارج شو
outsides U در خارج
outed U خارج
out U خارج
non combatant U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
out-of- U خارج از
off U خارج از
externally U از خارج
per U خارج از
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
off side U خارج از خط
out of U خارج از
out of tune U خارج
non-combatants U خارج از صف
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
anieoro U از داخل به خارج
eccentrics U خارج از مرکز
derail U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
eccentric U خارج از مرکز
unship U خارج کردن
out of turn U خارج از نوبت
off duty U خارج از خدمت
off duty U خارج از نگهبانی
out of action U خارج ازنبرد
acentric U خارج از مرکز
outbye U خارج از دور از
extra-marital U خارج از زناشویی
derailed U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
to rule out U خارج کردن
to pass off U خارج شدن
nonsense U خارج از منطق
out of proportion U خارج از اندازه
inaccessible U خارج از دسترس
out of phase U خارج از فاز
submultiple U خارج قسمت
out of line U خارج از خط جبهه
out of door U خارج ازمنزل
outboard bearing U یاتاقان خارج
derails U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج شدن
to fall out U خارج شدن
eject U خارج کردن
off center U خارج از مرکز
quotients U خارج قسمت
extraneous U خارج از قلمروچیزی
alfresco U خارج از منزل
off season U خارج از فصل
irrelevant U خارج از موضوع
popping U خارج شدن
issues U خارج شدن
issued U خارج شدن
issue U خارج شدن
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
quotient U خارج قسمت
ejected U خارج کردن
out of question U خارج از موضوع
ejecting U خارج کردن
out U خارج بیرون
out U خارج از حدود
not to the point U خارج از موضوع
ejects U خارج کردن
out- U خارج بیرون
out- U خارج از حدود
neither here nor there U خارج ازموضوع
Recent search history Forum search
2off-season
1FIRST Team Number
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com